قرآن او

با روضه حسین نفس تازه می کنم * وقتی هوای شهر نفس گیر می شود

قرآن او

با روضه حسین نفس تازه می کنم * وقتی هوای شهر نفس گیر می شود

قرآن او

باخبر باش که هنگامه ی استقبال است / سیصدو سیزده آیینه و یک تمثال است.
و کسی گفت :بِخُسبید “فرج “در پیش است / “کربلا “را بگذارید که “حج” در پیش است.
ای جماعت نه اگر بیش کمی عار کنید / کی شما روزه گرفتید که افطار کنید ؟
دل مبندید که صد “فتنه “در این پنهان است / این همان قصه ی اسلام ابو سفیان است.
خسته منشین که “حُدَیبیه ، “حُنِینی” دارد / عاقبت صلحِ حسن جنگِ حسینی دارد.
ما یقین داریم آنسوی افق “مردی ” هست / “مرد” اگر هست بدانید که ” ناوَردی” هست.
ما نه مرداب که جو ییم بیا برگردیم / ما نمک خورده ی اوییم بیا برگردیم.
سَفَرِ دشت، غریب نیست نفس تازه کنیم / آخرین جنگِ “صلیبیست” نفس تازه کنیم.

پیوندها

۱۳ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

پاره تن پیامبر(صلی الله علیه وآله)


فهی فاطمة بنت محمد(صلی الله علیه وآله) و هی بضعة منّی و هی قلبی و روحی التی بین جنبی فمن آذاها فقد آذانی و من آذانی فقد آذی الله.


حضرت زهرا

 

مصادر اهل سنت

1 مسند احمد، ج 4، ص 326.

2 صحیح بخاری، ج 4، ص 210، 212 و ج 1، ص 532.

3 صحیح مسلم، ج 7، ص 141.

4 سنن الترمذی، ج 5، ص 360.

5 المستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص 158.

6 سنن الکبری، ج 10، ص 201 ؛ بیهقی، ج 5، ص 147.

7 المصنف، ج 7، ص 301، عبدالرزاق.

8 شرح نهج البلاغه لابن أبی الحدید، ج 4، ص 64، ج 13، ص 36، ج 16، ص 273، 278.

9 الجامع الصغیر، ج 1، ص 208.

10 المناقب خوارزمی، ص.353



نفس تازه

نفس تازه

قیام سرور زنان عالم، حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) علیه جریان نفاق و ضد ولایت


قسمت دوم

 

بعد از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و شکل گیری جریان سقیفه بنی ساعده، اوضاع اجتماعی و سیاسی به شدت در خفقان بود و هر فریاد و گفتمان مخالفی به شدت سرکوب و در نطفه خفه می گردید. «لَقَدْ خَوَّفَ عُمَرُ النَّاسَ، وَ إِنَّ فِیهِمْ لَنِفَاقًا» یقیناً عمر، مردم را ترساند و مردم منافق شده بودند.(صحیح بخاری ج3 ص 1341 ح 3467)

 

 در این زمان حضرت فاطمه(سلام الله علیها) که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) در شأن او فرمود:«یا فاطمه، ان الله یعضب لغضبک و یرضی لرضاک» (حاکم نیشابوری، ج۳،ص۳۶۴) در هیجده سالگی علیه غاصبان و جریان ضد ولایی قیام می کند و پرچمدار مبارزه با غصب خلافت می شود.

حضرت فاطمه(سلام الله علیها) خواهان بازگشت حکومت و حاکمیت اسلام در مسیر الهی آن می شود که خداوند در آیات قرآنی و پیامبر(صل الله علیه وآله) به نصوص بسیار بیان کرده بودند.(آیات ولایت: مائده: 67/ مائده: 55/ احزاب: 33/ انسان: 8/ آل عمران: 61/ و...)

براستی بر اساس حدیث« من مات و لم یعرف امام زمانه فمات میتة جاهلیة » (صحیح مسلم ج 8 ص 107) بعد از رحلت پیامبر خاتم، امام زمانِ سرور زنان اهل بهشت [«سیدة نساء اهل الجنة»(سنن ترمذی/ ج۵/ص۳۲۶ )] ؛ که بود؟

ایشان بارها به خانه های انصار و مهاجر می روند و با گرد آوردن زنان به نقد مواضع شوهران آنان می پردازند و بیعت مردم با ولایت امیرمؤمنان علی(علیه السلام) در  روز غدیر را گوشزد می کنند و جایگاه و خلافت آن حضرت(علیه السلام) در پیشگاه خدا و پیامبر(صل الله علیه وآله) را یادآور می شوند

از آن جایی که طراحان حذف نظام ولایی و غصب ولایت، از پیش برنامه های خود را مهندسی کرده بودند و مخالفان را شناسایی و با تطمیع ، تهدید و قتل از سر راه برداشته بودند، مدینه غرق در سکوت و خاموش از هرگونه جریان فعال ضد خلافت غصبی شده بود. «وَلَکِنَّکَ اسْتَبْدَدْتَ عَلَیْنَا بِالأَمْرِ» ای ابوبکر تو در حق ما استبداد کردی (صحیح بخاری ج5 ص 82 ح 4240)

 

از این رو آن حضرت (سلام الله علیها)  که جایگاه ویژه و ممتازی در بین امت داشتند [«سیدة نساء العالمین»/ «بضعة منّی» (صحیح بخاری/ ج۷ /ص۱۴۲) ] به دفاع از ولایت به همراه گروهی از زنان به مسجد وارد می شود و خطبه روشنگرانه و بی مانند خود را بیان می کنند و طراحان و همراهان و ساکتان را رسوا می سازند.

 

نکند مکر بنی ساعده تکرار شود

که علی در قفس خانه گرفتار شود

 

ادامه دارد...

نفس تازه

نفس تازه

قیام سرور زنان عالم، حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) علیه جریان نفاق و ضد ولایت


قسمت اول


در روز پنجشنبه، هجدهم ماه ذیحجه سال دهم هجرت، پیامبر (صلی الله علیه و آله) هنگام بازگشت از حجة الوداع  مأمور شدند از طرف خداوند تا در روز غدیر، حضور بیش از صدهزار نفر، جانشینی امیرمؤمنان علی(علیه السلام) را اعلام کنند(مائده/67) و حتی کسانی که در ترور پیامبر(صلی الله علیه و آله) نقش داشتند(1) برای تبریک به سوی امیرمؤمنان علی(علیه السلام) می شتابند و به وی به عنوان ولایت بر مسلمانان تبریک می گویند.


و به ظاهر بر: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» مهر تأیید می زنند؛ این گونه است که ماموریت و رسالت پیامبر(صلی الله علیه و آله) به پایان می رسد و روز « اکمال الدین و اتمام النعمه» (مائده/3) جشن گرفته می شود زیرا نظام ولایی اسلام دارای رهبری شده است تا خط ثابت حق تا قیامت ادامه داشته باشد و با پایان پیامبری و ختم نبوت، دین حق در قالب نظام امامت و ولایت، رهبری جامعه ایمانی و امت اسلام را به عهده گیرد.


در این روز بود که کافران و منافقان مایوس شدند (مائده/3) ولی دست از تلاش بر نداشتند تا  که حقیقت در جامعه اسلامی واقعیت نیابد و سرنوشت امت در دستان اولیای الهی و امامان معصوم(علیهم السلام) قرارنگیرد.

بر این اساس پس از شکست در ترور رهبران اسلامی، آن هنگام که پیامبر رحلت نمودند، دنیا طلبانی که وسوسه رهبری حکومت آنها را فریفته بود برای عملی کردن نیات شوم خود در سقیفه بنی ساعده گرد آمدند تا ولایت حکومت و حاکمیت را به ولایت محبت، محدود سازند و ولایت مطلقه را از امیرمؤمنان علی(علیه السلام) سلب کنند.

و اقداماتی نیز به کار بسته شد تا به گزینه منصوص بودن جانشین (معارج- 1.2.3/ الغدیر،ج1،ص 239) و ارتباط واقعه غدیر با موضوع پیشوایی مسلمین توجه نشود.

ادامه دارد...

نفس تازه

----------------------------------------------------------


1 - این مطلب که برخی از صحابه قصد داشته ‌اند رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) را ترور کنند، از دیدگاه شیعه و سنی قطعی است ؛ چنانچه در قرآن کریم آمده است:

یَحْلِفُونَ بِاللَّهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا کَلِمَةَ الْکُفْرِ وَ کَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ یَنالُوا وَ ما نَقَمُوا إِلاَّ أَنْ أَغْناهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنْ یَتُوبُوا یَکُ خَیْراً لَهُمْ وَ إِنْ یَتَوَلَّوْا یُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذاباً أَلیماً فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ ما لَهُمْ فِی الْأَرْضِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصیرٍ. التوبه / 74

منافقان به نام خدا سوگند یاد می‌کنند که چیز بدى نگفتند (چنان نیست) آنان سخنان کفرآمیز بر زبان آوردند و بعد از اسلام آوردن، کافر شدند و تصمیماتى اتخاذ کردند که موفق به انجام آنها نشدند (سوء قصد بجان رسول خدا) آن ها به جاى آن که در برابر نعمت و ثروتى که به فضل و بخشش خدا و پیامبرش نصیب آنها شده، سپاسگزار باشند، در مقام کینه و دشمنى بر آمدند، با اینحال اگر توبه کنند براى آنها بسیار بهتر است و اگر نافرمانى کنند، خدا آنها را در دنیا و آخرت به عذابى بس دردناک مجازات خواهد کرد و در روى زمین هیچ دوست و یاورى براى آنان نخواهد بود.

بسیاری از مفسرین اهل سنت در تفسیر «وَهَمُّوا بِما لَمْ یَنالُوا» گفته‌اند که مراد کسانی هستند که قصد داشتند در بازگشت از جنگ تبوک رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم را ترور نمایند ؛ چنانچه بیهقی در دلائل النبوة و سیوطی در الدر المنثور گفته اند.

ماجرای عقبه

   هنگامى که پیامبر(صلی الله علیه و آله) به همراه کاروان از تبوک به مدینه باز مى‌گشت در بین راه گروهى از اصحاب توطئه کردند که هنگام عبور حضرت از عقبه که راه باریکی بوده است شتر حضرت را رم دهند تا حضرت به دره سقوط کند و کشته شود. پیامبر (صلی الله علیه و آله) از این توطئه مطلع شد لذا به عمّار فرمود تا زمام شترش را بگیرد و "حذیفه" نیز آن را براند. در همان حال که مى‌رفتند صداى هجوم آن گروه را که صورت خود را پوشانده بودند از پشت سر شنیدند که ایشان را محاصره کرده بودند. پیامبر(صلی الله علیه و آله) خشمگین شد و به "حذیفه" دستور داد تا آنها را شناسایى کند، حذیفه با عصاى سر کجى که داشت به سر و صورت شترهاى منافقین حمله ور گردید؛ آنها ترسیدند لذا با شتاب گریختند و خود را در میان مردم انداختند.

   حذیفه بازگشت و به رسول خدا ملحق شد، پیامبر فرمود: «اى حذیفه آیا کسى از آنها را شناختى؟ حذیفه گفت شتر فلانى و فلانى را شناختم و تاریکى شب زیاد بود و آنها روى خود را پوشانده بودند.»

  پیامبر فرمود: «آیا دانستى که ماجراى آنها چیست و چه مى‌خواهند»؟ عرض کرد نه یا رسول الله(صلی الله علیه و آله).

حضرت فرمود آنها تصمیم داشتند تا با من حرکت کنند و هر وقت به گردنه وارد شدم مرا از آن به پایین بیندازند و بکشند؛ حذیفه گفت آیا وقتى مردم رسیدند آنها را مجازات نمى‌فرمایى؟ پیامبر فرمود خوش ندارم که مردم هر جا نشستند بگویند محمّد (صلی الله علیه و آله) اصحاب خود را کشت، آنگاه رسول خدا آنان را یک یک نام برد.» (1)

   بدین جهت حذیفه «صاحب سِرّ» رسول خدا بود و هر گاه شخصى مى‌مُرد عمر دنبال حذیفه مى‌فرستاد و اگر حذیفه بر او نماز مى‌خواند عمر هم نماز مى‌خواند و اگر حذیفه بر او نماز نمى‌خواند عمر هم نماز نمى خواند؛زیرا قرآن از نماز خواندن بر منافقین نهى فرموده است:

«ولا تصلِّ على اَحَد مِنهُم مات ابدا وَلا تَقم على قَبره.»(3)

 در میان مورخان اهل سنت، ابن کثیر آورده است که عمر از حذیفه درباره وجود خودش در میان آن منافقین پرسید و حذیفه پاسخ منفی داد.(2) فتامل


برخی از علمای اهل سنت همانند ابن حزم اندلسی که از استوانه‌های علمی اهل سنت به شمار می‌رود در کتاب المحلی نام این افراد را آوره است.

(إبن حزم الأندلسی الظاهری، ابومحمد علی بن أحمد بن سعید (متوفای456هـ)، المحلی،  ج 11، ص 224، تحقیق: لجنة إحیاء التراث العربی، ناشر: دار الآفاق الجدیدة – بیروت؛و دار الفکر، توضیحات: طبعة مصححة ومقابلة على عدة مخطوطات ونسخ معتمدة کما قوبلت على النسخة التی حققها الأستاذ الشیخ أحمد محمد شاکر.)

1 - الحلبی الشافعی، علی بن برهان الدین؛ السیرة الحلبیة، بیروت – لبنان، دارالمعرفة، 1400ـ  ج 3، ص 120.

2 - ابن الاثیر، اسد الغابة فی معرفة الصحابه، بیروت – لبنان، دارالکتب العربی [انتشارات اسماعیلیه – تهران]، ج1، ص 391.

3 - سوره توبه، آیه 84.

 

نفس تازه